معنی ماچ
لغت نامه دهخدا
ماچ. (اِ) بوسه. (جهانگیری). بوسه و قبله. (ناظم الاطباء). بوسه است که به عربی قُبله گویند. (برهان). بوسه و مصدر آن ماچیدن است. (از آنندراج). بوس. بوسه. قبله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- ماچ و بوسه، بوس. ماچ. بوسه ای چند.
فرهنگ معین
(اِ.) بوسه، بوسه ای که معمولاً با صدا همراه است.،~ مالی کردن پیاپی بوسیدن.
فرهنگ عمید
بوسه،
* ماچ کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] بوسیدن،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بوس، بوسه
فارسی به انگلیسی
Kiss, Osculation, Smack
فارسی به عربی
سفینه الحمل، صفعه
گویش مازندرانی
بوسه
فرهنگ فارسی هوشیار
بوسه و قبله، بوس، ماچیدن
فرهنگ عوامانه
بوسه است.
معادل ابجد
44