معنی ماگنولیا

لغت نامه دهخدا

ماگنولیا

ماگنولیا. [ن ُ] (لاتینی، اِ) گیاهی است از رده ٔ دولپه ایهای جدا گلبرگ که سردسته ٔ تیره ٔ خاصی بنام ماگنولیاسه می باشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر می روید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر می باشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه ٔ جنگل را فرا می گیرد و آن بوی عطر این درخت است. بعضی از انواع ماگنولیا به صورت درختهای عظیم در می آیند و تا 30 متر هم ارتفاع پیدا می کنند. گلهای ماگنولیا به رنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز می باشند. این گیاه امروز در اکثر باغهای ایران نیز به عنوان یک درخت زینتی کشت می شود. مجنولیا. مانولیا. مانیولی. (از فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

ماگنولیا

گیاهی همیشه‌سبز با برگ‌های پهن و براق و گل‌های زیبا و معطر به‌رنگ زرد یا ارغوانی،
گل‌های این گیاه،

حل جدول

ماگنولیا

از گل هاى زینتى

نام های ایرانی

ماگنولیا

دخترانه، گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ

فرهنگ فارسی هوشیار

ماگنولیا

نام درختی همیشه سبز که دارای گلهای زیبا و معطر بزرگ زرد یا ازغوانی می باشد

معادل ابجد

ماگنولیا

158

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری