معنی متروکه

لغت نامه دهخدا

متروکه

متروکه. [م َ ک َ / ک ِ] (ع ص) مأخوذ ازتازی، هر چیز واگذاشته شده و ترک شده و ساقط گشته. (ناظم الاطباء).
- اموال متروکه، چیزهائی که از شخص مرده باقی مانده باشد. (ناظم الاطباء).
و رجوع به متروک و متروکات شود.

فرهنگ عمید

متروکه

متروک

فارسی به انگلیسی

متروکه‌

Abandoned, Derelict, Deserted, Desolate, Disused, Forlorn, Forsaken, Lone, Lonely, Lonesome, Unfrequented

فرهنگ فارسی هوشیار

متروکه

متروکه در فارسی مونث متروک هلیده باز مانده (اسم) مونث متروک: اموال متروکه جمع: متروکات.

معادل ابجد

متروکه

671

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری