معنی متصرف شدن

حل جدول

متصرف شدن

قبضه کردن

مترادف و متضاد زبان فارسی

متصرف شدن

به‌چنگ آوردن، به دست‌آوردن، به‌تصرف‌خود درآوردن، متملک شدن، تصاحب کردن، در اختیار خود درآوردن، در اختیار گرفتن، آرمیدن، هم‌بستر شدن، جماع کردن

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

متصرف شدن

‎ به دست آوردن، از آن خود کردن، همخوابگی کردن (مصدر) در تصرف خود گرفتن بدست آوردن، آرمیدن با دختر یا زن جماع کردن: امیر هوشنگ دختر را متصرف شد. . . .

معادل ابجد

متصرف شدن

1164

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری