معنی متهاون

لغت نامه دهخدا

متهاون

متهاون. [م ُ ت َ وِ] (ع ص) سستی کننده. (غیاث) (آنندراج). کسی که حقیر می شمارد و غفلت می کند و سبک می گیرد. (ناظم الاطباء): عامی متعبد پیاده رفته است و عالم متهاون سواره خفته. (گلستان). به لهو و لعب مشغولند ودر ادای خدمت متهاون. (گلستان). و رجوع به تهاون شود. || خوار و حقیر داشته شده. (غیاث) (آنندراج). || غافل و بی خبر. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

متهاون

(مُ تَ وِ) [ع.] (اِفا.) کسی که در کاری سُستی کند.

فرهنگ عمید

متهاون

کسی که در کاری سستی و تهاون کند، آن‌که امری را حقیر و سبک انگارد،

حل جدول

متهاون

سهل انگار

مترادف و متضاد زبان فارسی

متهاون

سهل‌انگار، سستی‌کننده، کاهل، پشت‌گوش‌انداز، پشت‌گوش‌فراخ

فرهنگ فارسی هوشیار

متهاون

سستکار (اسم) سستی کننده در کار سهل انگار جمع: متهاونین.

فرهنگ فارسی آزاد

متهاون

مُتَهاوِن، کسی که امری را سبک و خفیف انگارد، سهل انگار، فتور و سستی کننده در کار،

معادل ابجد

متهاون

502

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری