معنی مجمع الجزایری در آفریقا

واژه پیشنهادی

کشور مجمع الجزایری

پاپوآ گینه نو

باهاما

فیلیپین

فیجی

اندونزی


مجمع الجزایری در اقیانوس اطلس:

هیربد

فرهنگ فارسی هوشیار

الجزایری

(صفت) منسوب به الجزایر از مردم الجزایر.

لغت نامه دهخدا

مجمع

مجمع. [م ُ ج َم ْ م َ] (ع ص) گرد آورده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تجمیع شود. || عزم کرده شده. || حکم کرده شده. (ناظم الاطباء).

مجمع. [م ُ ج َم ْ م ِ] (اِخ) لقب قصی بن کلاب چون قبایل قریش را فراهم آورد و به مکه منزل داد و دارالندوه را بساخت. (از منتهی الارب).

مجمع. [م ُ ج َم ْ م َ] (اِخ) ابن یسار، مکنی به ابی حمزه ٔ تیمی محدث است و از ماهان زاهد روایت کند. وابوحیان تیمی و سفیان ثوری از او روایت کنند وی در شب خروج زیدبن علی درگذشت. (از صفهالصفوه ج 3 ص 60).

مجمع. [م ُ ج َم ْ م ِ] (ع ص) بسیار گردآورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که جمع می کند و گرد می آورد با کوشش و جد و جهد. (ناظم الاطباء). || به نماز جمعه حاضر شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب). حاضر شده در روز جمعه جهت بجا آوردن نماز. (ناظم الاطباء).

معادل ابجد

مجمع الجزایری در آفریقا

1011

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری