معنی محاجه
فرهنگ معین
حجت آوردن، دشمنی کردن، بحث همراه با پرخاش، بگومگو، یکی به دو،
فرهنگ عمید
خصومت ورزیدن و حجت آوردن، مخاصمه،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
خصومت، خصومتورزی، دشمنی، استدلال، برهان، جدل، مباحثه، حجت آوردن، دلیل آوردن، استدلال کردن، خصومت ورزیدن
فارسی به انگلیسی
Altercation, Argument, Cavil, Words, Wrangle
فرهنگ فارسی هوشیار
محاجه و محاجت در فارسی: گواه آوردن، پر وهان آوردن، دشمنی (مصدر) حجت آوردن دلیل آوردن، خصومت کردن، (اسم) دلیل آوری، خصومت دشمنی.
معادل ابجد
57