معنی محسنات
لغت نامه دهخدا
محسنات. [م ُ س َ] (ع ص، اِ) ج ِ مُحسَنَه. (آنندراج). زنهای صاحب حسن و جمیل و زیبا و خوش صورت و پارساو پاکدامن. (غیاث). || آنچه نیک داشته شده باشد. || نیکوئیها. (غیاث) (آنندراج).
محسنات. [م ُ ح َس ْ س َ] (ع اِ) ج ِ مُحَسَّنَه.نیکوئیها و خوبیها و خصلتهای نیک. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(مُ حَ سَّ) [ع.] (اِمف.) جِ محسنه. صفات نیکو، کارهای نیک.
فرهنگ عمید
نیکوییها، کارهای نیک، صفات خوب،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
کارهاینیک، خوبیها، نیکوییها، صفات خوب، خصلتهای نیک،
(متضاد) ذمائم، شایستگیها
فارسی به انگلیسی
Merits
فرهنگ فارسی هوشیار
نیکوئیها و خوبیها و خصلت های نیک
فرهنگ فارسی آزاد
مُحَسَّنات، در فارسی در جمع مؤنث اسم مفعول از تحسین به معنای خوبی ها، صفات حسنه، خصائل نیکو و اعمال خوب مصطلح است،
معادل ابجد
559