معنی محضردار
لغت نامه دهخدا
محضردار. [م َ ض َ] (نف مرکب) دارنده ٔ محضر. در تداول امروز، صاحب امتیاز دفتر ثبت اسناد رسمی. سردفتر. کسی که برحسب موازین قانونی مسئول دفتر اسناد رسمی یا دفتر ازدواج و طلاق است.
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص فا.) صاحب دفتر اسناد رسمی، سردفتر.
فرهنگ عمید
صاحب دفتر اسناد رسمی، سردفتر،
حل جدول
سردفتر
مترادف و متضاد زبان فارسی
سردفتر، دفترخانهدار، متصدی محضر
فارسی به انگلیسی
Registrar
فرهنگ فارسی هوشیار
صاحب امتیاز دفتر ثبت اسناد رسمی، سردفتر، کسی که بر حسب موازین قانونی مسئول دفتر اسناد رسمی یا ازدواج و طلاق است
فارسی به ایتالیایی
notaio
معادل ابجد
1253