معنی محل تخلیه کشتی ها در بندر
حل جدول
بار انداز
محل بارگیری کشتی
بندر
محل توقف کشتی در بندر
لنگرگاه
محل توقف کشتی
اسکله
تخلیه
خالیه کردن افراد یا اشیا از جایی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرزه
تخلیه
بیرون کردن، تهی کردن بر تهیدن، وا گذاشتن، بیرون بردن، درون زدایی (مصدر) تهی کردن خالی کردن، رها کردن یله کردن وا گذاشتن. -3 خالی کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را. -4 (صفت) خالی تهی، تهذیب باطن از اخلاق ناپسند اعراض از آنچه انسان را از خدا باز میدارد. یا تخلیه شکم. کار کردن شکم و خالی شدن آن. یا تخلیه هوا. خالی کردن محیطی را از هوای. یا تلمبه تخلیه هوا. وسیله ای که در آزمایشگاهها و در صنعت برای خالی کردن هوای دستگاهی یا محفظه ای بکار رود. یا تخلیه ید. دست متصرف را از ملک یا خانه کوتاه کردن خلع ید.
فارسی به ایتالیایی
discarica
فرهنگ معین
تهی کردن، خالی کردن، خارج کردن چیزی یا کسی از جایی. [خوانش: (تَ یِ) [ع. تخلیه] (مص م.)]
فارسی به عربی
فرهنگ عمید
خالی کردن، تهی ساختن،
رها کردن، واگذاشتن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تهی ساختن، خالی کردن، تهیسازی، تهی، خالی، اخراج، پاکسازی، خالیسازی
فرهنگ واژههای فارسی سره
تهی سازی، تهی کردن
کلمات بیگانه به فارسی
تهی سازی
معادل ابجد
2319