معنی مختصر کردن

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مختصر کردن

کوتاه کردن، خلاصه کردن، تلخیص کردن،
(متضاد) مطول کردن، اطناب دادن، طول و تفصیل دادن

فارسی به انگلیسی

مختصر کردن‌

Abbreviate, Abridge, Curtail, Prune

فارسی به عربی

مختصر کردن

قصر، لخص

فرهنگ فارسی هوشیار

مختصر کردن

هنگیراندن کوتاه کردن (مصدر) کوتاه کردن مطلبی و سخنی را: مختصرکردم چو آمد ده پدید خود نبود آن ده ره دیگر گزید. (مثنوی)

فارسی به آلمانی

مختصر کردن

Abkuerzen, Kuerzen

معادل ابجد

مختصر کردن

1604

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری