معنی مرتب کردن

حل جدول

مرتب کردن

نظم

آراستن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مرتب کردن

سامانیدن

فارسی به انگلیسی

مرتب‌ کردن‌

Arrange, Collocate, Fix, Make, Order, Organize, Range, Regularize, Regulate, Right, Tidy

فارسی به ترکی

مرتب کردن‬

düzenlemek, aranje etmek, sıralamak

فارسی به عربی

مرتب کردن

تراصف، حفله موسیقیه، رتب، عدل، عنوان، مدی، مرتب

فرهنگ فارسی هوشیار

مرتب کردن

سامان دادن (مصدر) نظم دادن ترتیب دادن.

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

مرتب کردن

Adresse (f), Adresse [noun], Adressieren, Anrede (f), Ansprechen, Aufräumen, Ordentlich

واژه پیشنهادی

مرتب کردن

سازمان دادن

به اندام کردن

معادل ابجد

مرتب کردن

916

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری