معنی مزبور
لغت نامه دهخدا
مزبور. [م َ](ع ص، اِ) نبشته.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء). نبشته شده و در پیش ذکر شده و مذکور و در پیش گفته شده.(ناظم الاطباء). نوشته شده.(فرهنگ نظام). نوشته. مذکور. مکتوب.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ||(اِ) نامه.(فرهنگ نظام).
فرهنگ معین
(مَ) [ع.] (اِمف.) نوشته شده، اشاره شده.
فرهنگ عمید
نوشته، نوشتهشده،
ذکرشده،
حل جدول
نوشته شده، ذکر شده
مترادف و متضاد زبان فارسی
سابقالذکر، مذکور، نامبرده، یاد شده
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشته شده، مکتوب
فرهنگ فارسی آزاد
مَزبُور، نوشته شده (زُبُر معانی متعدد دارد مثل سنگ انداختن، با سنگ بنا کردن، صبر کردن، منع کردن، ناامید کردن، طرد نمودن که مزبور به معنای مفعولی از آن معانی در فارسی مصطلح نیست)،
معادل ابجد
255