معنی مسابقه دوبله
حل جدول
لغت نامه دهخدا
دوبله. [ل ِ] (فرانسوی، ص) دوبرابر. مکرر. مضاعف.
- دوبله ایستادن، در اصطلاح رانندگی، متوقف ساختن وسیله ٔ نقلیه ای در جنب وسیله ٔ نقلیه ٔ دیگر در کنار خیابان و قسمتی از راه عبور وسائط نقلیه را سد کردن.
|| (اِ) عمل تغییر دادن مکالمه ٔ فیلمی از زبان اصلی به زبان دیگر.رجوع به دوبله کردن و دوبلاژ شود.
مسابقه
مسابقه. [م ُ ب َ ق َ](ع اِمص، اِ) مسابقه. مسابقت. رجوع به مسابقه شود. مسابقه امروز مواضیع عامتر یافته است و در انواع ورزشها و دعوی بردن ها به کار رود.
- مسابقه دادن، سبقت گرفتن. پیشی گرفتن.
- || قرار سبقت گیری دادن با کسی یا کسانی در انواع ورزشهای جسمی و فکری.
|| در اصطلاح عرفان، عنایت ازلیت است.(فرهنگ مصطلحات عرفا). || در اصطلاح حقوقی، اعم از مراهنه است، چه در مسابقه ممکن است برد و باخت باشد و ممکن است نباشد، و همچنین است مغالبه که به معنی مسابقه استعمال می شود.(فرهنگ حقوقی).
دوبله کردن
دوبله کردن. [ل ِ ک َ دَ] (مص مرکب) (از دوبله ٔ فرانسوی + کردن، مصدر فارسی) در اصطلاح سینما برگرداندن مکالمه ٔ فیلم است از زبانی به زبان دیگر. (از فرهنگ فارسی معین). در اصطلاح ضبط کردن مکالمات روی نوار فیلم است به زبانی غیر از زبان اصلی با شرط انطباق حالات و حرکات متکلم و انطباق آلات نطق او با حالات ادای کلمات و آلات نطق بازیگران اصلی فیلم.
اصطلاحات سینمایی
دوبله اصطلاحی است که دردوزمینه به کار می رود:1- برگردان زبان اصلی وگفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهند فیلم (درایران، فارسی) 2- ضبط گفتگو ها وجلوه های صوتی دراستودیو یا صدا گذاری.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فیلمی که مکالمۀ هنرپیشگان آن از زبانی به زبان دیگر برگردانده شده باشد،
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به عربی
بطوله، جنس، لعبه، مباراه، مسابقه، مطارده، منافسه
فرهنگ واژههای فارسی سره
هماورد، پیکار
کلمات بیگانه به فارسی
پیکار
مترادف و متضاد زبان فارسی
آزمایش، آزمون، امتحان، کنکور، پیشی، تاخت، رقابت، سبقت، همچشمی، پیشی گرفتن، پیش افتادن، سبقت گرفتن، تاختن، جنگیدن
معادل ابجد
255