معنی مسرت

لغت نامه دهخدا

مسرت

مسرت. [م َ س َرْ رَ](ع اِمص) مسره. سرور. شادمانی. شادی. خرمی. خوشی. انبساط. فرح. خوشحالی. سراء: مرا در دوستی تو چندان مسرت و ابتهاج حاصل است که هیچ چیز در موازنه ٔ آن نیاید.(کلیله و دمنه). و رجوع به مسره شود.

فرهنگ معین

مسرت

(مَ سَ رَّ) [ع. مسره] (اِ.) شادمانی، خوشی.

فرهنگ عمید

مسرت

شاد شدن،
شادی، شادمانی،

حل جدول

مسرت

شادی

فارسی به انگلیسی

مسرت‌

Cheer, Gladness, Joy, Pleasure

فارسی به عربی

مسرت

بهجه

فرهنگ فارسی هوشیار

مسرت

شادمانی، شادی، خرمی، خوشی

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

مسرت

700

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری