معنی معروف به قتلگاه شهدا

لغت نامه دهخدا

شهدا

شهدا. [ش ُ هََ] (از ع، ص، اِ) شهداء. ج ِ شهید:
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا.
ناصرخسرو.
رجوع به شهداء شود.

شهدا. [ش ُ هََ] (اِخ) نام محلی جنوبی اردکان است درفارس به مسافت دو فرسخ و نیم. (فارسنامه ٔ ناصری).


قتلگاه

قتلگاه. [ق َ] (اِ مرکب) جای کشتن حیوانات. (آنندراج): مضجع؛ قتلگاه در جنگ. (منتهی الارب). مکان کشته شدن:
به قتلگاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیر بخندید و تیغ آب نخورد.
علی خراسانی.
چون محبان دگر لب تشنه همراه حسین
کاش می بودم علی در قتلگاه کربلا.
علی خراسانی (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

شهدا

(صفت) حاضر شاهد، عالم غیب و حاضر، یکی از اسما ء الحسنای خدا، کشته شده در راه خدا و دین جمع شهدا (ء) .


قتلگاه

جای کشتن حیوانات


شهدا ء

(تک: شهید) کشتگان در راه خدا (صفت) حاضر شاهد، عالم غیب و حاضر، یکی از اسما ء الحسنای خدا، کشته شده در راه خدا و دین جمع شهدا (ء) .

فرهنگ عمید

شهدا

شهید


قتلگاه

جای کشتن،

فرهنگ معین

قتلگاه

(قَ) [ع - فا.] (اِ.) جای کشته شدن، جای کشتار.

مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ فارسی آزاد

سرور شهدا

سَرْوَرِ شُهَداء، جناب رضا قلی سلطان می باشند که در عهد عهد در همدان شهید گردیدند (سَرْوَر فارسی است)

معادل ابجد

معروف به قتلگاه شهدا

1269

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری