معنی مقاومت های حرارتی در الکترونیک
حل جدول
ترمیستور
مقاومت حرارتی در الکترونیک
ترمیستور
مقاومتهای حرارتی در الکترونیک
ترمیستور
لغت نامه دهخدا
حرارتی. [ح َ رَ] (ص نسبی) منسوب به حرارت.
الکترونیک
الکترونیک. [اِ ل ِ رُ] (فرانسوی، اِ) شاخه ای است از مهندسی که در تئوری و وسایل و طرحهای مربوط به پخش و جذب الکترونها بحث می کند، و مباحث طرح شده در آن مسائلی از این قبیلند: لوله های الکترونی، لوله ٔ اشعه ٔ کاتد، اطاقهای فتو الکتریک و امثال آن.
تاریخچه ٔ رشته ٔ الکترونیک: در سال 1868 م. هیتورف (1824- 1914) اشعه ٔ کاتدیک را کشف کرد و آنگاه به سال 1872 م. کروکس (1832- 1919) به تولید آن در لوله های کروکس پرداخت. گلدشتاین (1850- 1930) در 1886 م. اشعه ٔ مثبت را بدست آورد و مطالعات تجربی و نظری وی و دیگران توأم با کارهای ته (1831- 1901) و هرتز (1857- 1894) و لنارد (1862- 1947) و ژ. ژ. تامسن (1856- 1940) و ژان پرن (1870- 1942) ذره ای بودن طبیعت این اشعه را اثبات کرد. میلیکان (1868- 1953) به سال 1912 م. بار الکتریکی الکترون را معین کرد و طیف نگار جرم [کار تامسن و استون] (1877- 1945) جرم اتمها و یونها را بدست آورد. رونتگن (1845- 1923) در سال 1895 اشعه x (ایکس) را کشف کرد و سپس طبیعت موجی آن بوسیله ٔ آزمایشهای انحراف نور فن لو تعیین و تبیین گردید. هرتز بسال 1887 م. فتو الکتریک و ریچاردسن (1879- 1959) در 1901 م. ترمو الکتریک، و بکرل (1852- 1908) در 1896 م. رادیو اکتیویته را تبیین کرد. نظریه ٔ الکترومغناطیسی ماکس ول موجب شد که از طریق محاسبه بوجود موج الکترومغناطیسی پی برده شود. هرتز در 1888 م. آنها را بدست آورد و مطالعه کرد و آگهی و کشف این امواج به سال 1890 م. بوسیله ٔ دستگاه کهرور اختراع برانلی (1844- 1940) آسان شد. پوپوف (1859- 1905) در 1895 م. آنتن را اختراع کرد و این اختراع به مارکنی (1869- 1937) اجازه داد که درین سال از مسافتی درحدود ده دوازده کیلومتری علائم.F.S.T را انتقال دهد. پولسن (1869- 1942) تلفون بی سیم را اختراع کرد؛ و اختراع لامپهای دیود به سال 1904 م. و تریود بسال 1913 م. موجب شد که تولید موجهای مزبور انجام گیرد و خواص آنها شناخته شود.بکار بردن سلولهای فتو الکتریک و نوسان نگار کاتدیک برون (1850- 1918) باعث گردید که سینمای ناطق و تلویزیون و میکرسکپ الکترونیک و رادار و غیره اختراع شود. مطالعه ٔ تکامل علم الکتریک درین پنجاه سال اخیر وابسته بکمک متقابل دو امریست که یکی از کشف اشعه ٔ کاتدیک آغاز می گردد و به پوزیترون «اندرسون » (1832 م.) و نترون شادویک (1932) ختم میشود و دیگری از تئوریی که بوسیله ٔ ماکس ول آغاز میگردد و با گذشتن از هرتز و لورنتز و انشتین (1879- 1955) (نسبیت) و پلانک (1858- 1947) (کوانتا) و بوهر به لوئی دوبرگلی (کاشف مکانیک موجی) و شرودینگر و هایزنبرگ میرسد این دو سری تجسس که از دو مبداء مختلف آغاز میشوند هر دو در زمینه ٔ وسیعمسأله اتم بهم میرسند.
مقاومت
مقاومت. [م ُ وَ / وِ م َ](از ع، اِمص) ایستادگی و برابری و مقابلی.(ناظم الاطباء). مقاومه. پافشاری. ایستادگی. استقامت. پایداری.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): جز جنگ و مقاومت روی ندارد.(کلیله و دمنه). با صیاد مقاومت صورت نبندد.(کلیله و دمنه). چون به آمل رسیدندابوالعباس از مقاومت ایشان عاجز آمد و به هزیمت شد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 261). چون به ولایت شهریار رسیدند شمس المعالی... دل بر مقاومت ایشان نهاد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 263). مجال مجادله ممکن نگردد و مکنت مقاومت صورت نبندد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 291). اهل آن قلعت به مقاومت بازایستادند.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 415). اگر به مقاومت او قیام نماییم ظفر یابیم و پیروز آییم.(مرزبان نامه چ قزوینی ص 81). دانا هرچند که دولت را مساعد دشمن بیند از کوشش در مقاومت به قدر وسع خویش کم نکند.(مرزبان نامه ایضاً ص 81). مادر گفت اگر تو مقاومت این خصم به مظاهرت موشان و معاونت ایشان خواهی کرد زود بودکه هلاک شوی.(مرزبان نامه ایضاً ص 90). خیل از جوانب بر کار شد... و مدت پنج ماه مقاومت نمودند.(مرزبان نامه چ قزوینی ج 1 ص 64). من می خواهم... در پیش تو جانسپاریها کنم و من این قدر دانم که مرا مجال مقاومت تونباشد.(جوامع الحکایات عوفی). فریدون غوری نام که سروری از جمله قاده ٔ سلطان بود با مردی پانصد بر دروازه مترصد بود و مقاومت را مستعد.(جهانگشای جوینی ایضاً ج 1 ص 99). بدین سبب اهالی شهر در کار مجدتر شدندو بر مقاومت و مبارزات صبورتر گشتند.(جهانگشای جوینی ایضاً ج 1 ص 100). فی الجمله پسر در قوت و صنعت سر آمد چنانکه کسی را در زمان او با او امکان مقاومت نماند.(گلستان). مقاومت با ایشان ممتنع است.(گلستان).کسی که با او مجال مقاومت نبود.(گلستان). و ملوک از هر طرف به منازعت برخاستند. به مقاومت، لشکر آراستند.(گلستان). خواجه علی چون قوت مقاومت نداشت علم عزیمت به صوب مازندران برافراشت.(حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 366). سلطان بدیعالزمان میرزا تاب مقاومت نیاورده به جانب قندهار شتافت.(حبیب السیر ایضاً ج 4 ص 112).
- مقاومت الکتریکی،(اصطلاح فیزیک) کمیتی است متناسب با مقدار گرمایی که بر اثر عبور جریان برق درسیم ایجاد می شود و واحد آن اهم و علامتش W است.
- مقاومت پیوستن، مقاومت کردن. پایداری کردن. ایستادگی کردن: کیست که با قضای آسمانی مقاومت یارد پیوست.(کلیله و دمنه).
- مقاومت رفتن، ایستادگی به عمل آمدن. پایداری کردن: از هر دو جانب مقاومت رفت.(کلیله ودمنه).
- مقاومت کردن، پایداری کردن ایستادگی کردن. در ایستادن. پای داشتن. ثبات ورزیدن. پافشاری کردن.(یادداشت به خطمرحوم دهخدا): خلقی بسیارند و من با ایشان مقاومت نمی توانم کرد.(سیاست نامه). اگر به ذات خویش مقاومت نتواند کرد یاران گیرد.(کلیله و دمنه). امیر خراسان... به پاسخ گفت که کار ایشان زیادت از آن است که با ایشان مقاومت و مقاتلت توانیم کرد.(سلجوقنامه ٔ ظهیری ص 15).
صبر به طاقت آمد از بار کشیدن غمت
چند مقاومت کند حبه و سنگ صدمنی.
سعدی.
- مقاومت مصالح،(اصطلاح مهندسی) فنی است که بوسیله ٔ آن مقاومت و نیروی داخلی کلیه ٔ اجسام را اندازه می گیرند(معمولاً در مورد مصالح ساختمانی به کار می رود).
- مقاومت ناپذیر، که در برابر او پایداری نتوان کرد. آنکه یا آنچه در برابر او ایستادگی ممکن نباشد.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(اِ لِ تِ رُ) [فر.] (اِ.) بخشی از فیزیک که به مطالعه پدیده ها و دستگاه های الکترونی مانند ترانزیستور، کامپیوتر و غیره و نیز طراحی و ساخت کنترل و کاربرد وسایل مربوط می پردازد.
مقاومت
(مص ل.) ایستادگی کردن، پایداری نمودن، (اِمص.) ایستادگی، پایداری، دوام، استحکام. [خوانش: (مُ وِ مَ) [ع. مقاومه]]
فرهنگ واژههای فارسی سره
گرمایشی
کلمات بیگانه به فارسی
گرمایشی
فرهنگ عمید
فارسی به عربی
معارضه، مقاومه
معادل ابجد
2363