معنی ممیزی

لغت نامه دهخدا

ممیزی

ممیزی. [م ُ م َی ْ ی ِ] (حامص) بررسی و تشخیص. || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن. (یادداشت مرحوم دهخدا). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی. بازدید.

فرهنگ معین

ممیزی

وارسی، رسیدگی، ارزیابی مالیاتی. [خوانش: (مُ مَ یِّ) [ع - فا.] (حامص.)]

فرهنگ عمید

ممیزی

رسیدگی مالیاتی،

حل جدول

ممیزی

کنترل

وارسی

سانسور

مترادف و متضاد زبان فارسی

ممیزی

ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ممیزی

تدقیق، مسح

فرهنگ فارسی هوشیار

ممیزی

در تازی نیامده ویزیتاری وا رسی ارز یابی باز دید ‎ تمییز تشخیص، رسیدگی تحقیق وارسی بازدید (فره. )، ارزیابی مالیاتی: } تعدیل و ممیزی بسیاری از ممالک ایران. . . (بزمان ناصر الدین شاه) { (الماثرو الاثار 130) یا اداره ممیزی اداره ای در وزارت دارایی (مالیه) که وظیفه آن تعیین مقدار مالیات اراضی و املاک است.

معادل ابجد

ممیزی

107

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری