معنی منان

لغت نامه دهخدا

منان

منان. [م َن ْ نا] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء). یکی از نامهای باری تعالی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یکی از اسماء حق تعالی. (غیاث). یکی از اسماء حسنی ̍ است. (از اقرب الموارد): فرمان ملک منان چنان است که ولد خود را قربان کنی. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 53).

منان. [م َن ْ نا] (ع ص) بسیار نعمت دهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیکی کننده و نعمت دهنده. (غیاث) (آنندراج). || منت برنهنده. (مهذب الاسماء). منت نهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث) (آنندراج). آنکه چیزی نبخشد مگر آنکه منت نهد و بخششهای خود را برشمارد و آن مذموم است. مؤنث آن منانه است. (از اقرب الموارد).

فرهنگ معین

منان

(مَ نّ) [ع.] (ص.) بسیار نعمت دهنده.

حل جدول

منان

منت گذارنده


ختم یا حنان یا منان

هر کس مدت ۱۰۸ روز، شبانه روزی بیست هزار بار بگوید «یاحنّانُ یا منّانُ» به شرط اینکه پیش از اینکه ختم را شروع کند، ترک طعام الوان و حیوانی کند و معده را خالی دارد و عزلت گزیند، او را علوم غریبه عجیبه خواهند آموخت که علم اهل الله است که اگر دست بر خاک زند، طلا شود و آنچه در فهم و اندیشه او نیامده باشد، بر دل او بگشایند و به دولت دو جهان مشرف گردد و دیده دل او را بگشایند.


منت گذارنده

منان


از صفات خداوند

منان


از نام‌های خدای تعالی

منان، وهب

مترادف و متضاد زبان فارسی

منان

بخشایشگر، بخشنده، منت‌گزار

فرهنگ عمید

منان

منت‌گذارنده،
بسیارنیکویی‌کننده و بخشنده،
(اسم، صفت) از نام‌های باری‌تعالی،

فرهنگ فارسی هوشیار

منان

‎ هنان (منت نهنده)، نیکی کننده (صفت) بسیار نیکویی کننده، منت نهنده، یکی از صفات خدای تعالی است.


نایب منان

جانشین قایم مقام:. . . درمیان دفتر سلطان سلیمان یافتم یعنی حضرت نایب مناب که پیرمرشداست.


امیر مو ء منان

سرور مومنان خلفیه مسلمانان: آسمانرا حق بود گر خون بگریزد بر زمین بر زوال ملک مستعصم امیرالمومنین (سعدی) توضیح 1 نخست این لقب به عمربن خطاب داده شد و پس از او خلفا را بدین لقب خواندند و این رسم تا پایان دوره عباسی (شرق و غرب) معمول بود. سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی درسال ‎923 ه ق. ,‎ 1517 م. خلفیه عباسی مصر را مطیع خود کرد و حق خلافت را بخود اختصاص داد و از این تاریخ سلاطین عثمانی لقب امیرالمومنین یافتند. توصیح شیعه این لقب را به علی ع بن ابی طالب اطلاق کنند. توضیح، برروی سکه ای که در دارابگرد فارس بنام عبدالله بن زبیر‎ - آنگاه که بخلافت برخاسته بود ‎- بسال 65 ه. ق. ضرب شده بپهلوی او را (عبدالله امیرالمومنین) خوانده اند.

فرهنگ فارسی آزاد

منان

مَنّان، بسیار نیکوئی کننده و بخشنده و پر احسان، به همین معنی از اسماء الله است، ایضا منّت گذرانده،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ایزد منان

یزدان پیروزگر

معادل ابجد

منان

141

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری