معنی منجیل

لغت نامه دهخدا

منجیل

منجیل. [م َ] (اِخ) نام محلی از ولایت طارم و خرزویل و نام قریه ای است قریب به آن و آن به خوبی آب و هوا و تواتر انهار و تراکم اشجار مشهور است و در دامان کوه واقع شده است و خانه های آن طبقه بر طبقه است و از آنجا به گیلان روند. (انجمن آرا) (آنندراج). نام قریه ای از محال طارم، واقع در محل تلاقی شاهرود و قزل اوزن. (ناظم الاطباء). دهی از بلوک فاراب در دهستان عمارلو که در بخش رودبارشهرستان رشت واقع است و 1100 تن سکنه دارد. رودهای قزل اوزن و شاهرود در نزدیکی این دیه بهم متصل میشوندو سفیدرود را تشکیل میدهند و پل بزرگی بر روی رود قزل اوزن قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


پل منجیل

پل منجیل. [پ ُ ل ِ م َ] (اِخ) نام پلی در راه قزوین و رشت میان منجیل و بالابازار رودبار در 260000گزی طهران.


منجیل سفید

منجیل سفید. [م ِ ل ِ س ِ] (اِ مرکب) بوته ای است شبیه به جاروی قزوینی در «گچسر» و در رازکان جارو نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا).


منجیل آباد

منجیل آباد. [م َ] (اِخ) دهی از بخش شهریار شهرستان تهران است و 883 تن سکنه دارد. مزرعه ٔ زمان آباد جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

حل جدول

منجیل

شهر باد


باد منجیل

هفت باد


شهر باد

منجیل


شهر حوالی رودبار

منجیل


شهرى در گیلان

منجیل


شهری در رودبار گیلان

‌منجیل


شهری در استان گیلان

منجیل

سیاهکل، منجیل


شهر گیلان

آستانه، منجیل


هفت باد

باد منجیل

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

منجیل

133

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری