معنی منقرض کردن
حل جدول
برچیدن، برانداختن، از میان بردن
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازبین بردن، برانداختن، نابود کردن، مضمحل کردن، برانداختن، برچیدن، از میان برداشتن
فارسی به انگلیسی
Extinguish, Overthrow
فارسی به عربی
ابد، اطفا
فرهنگ فارسی هوشیار
بر انداختن (مصدر) از بین بردن نابود کردن : } نادر شاه سلسله افاغنه را در ایران منقرض کرد. {
معادل ابجد
1464