معنی موهو

لغت نامه دهخدا

موهو

موهو. [] (اِخ) ناحیتی قریب به استان بوشهر امروز به فارس در مجاورت سواحل خلیج فارس: موهو و همجان و کبرین جمله نواحی گرمسیر است مجاور ایراهستان و سیف و دریا و هوا و آب گرم و ناخوش است و درختستان خرما بسیار و هیچ جای جامع ومنبر نباشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 135).

حل جدول

موهو

مرزی که پوسته و جبه زمین را از هم جدا می‌کند

مرزی که پوسته و جبه زمین را از هم جدا می کند

معادل ابجد

موهو

57

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری