معنی موهومات
لغت نامه دهخدا
موهومات. [م َ] (ع ص، اِ) ج ِ موهومه. چیزهای موهوم که وجود خارجی ندارند. (ناظم الاطباء). || خرافات. عقاید خرافی. اعتقادات خرافی و باطل و بی اساس. انیاب اغوال. فسونها.نیش غولها. (یادداشت مؤلف). و رجوع به موهوم شود.
حل جدول
فارسی به عربی
خرافه
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: موهومه) سمرادیکان (اسم) جمع موهومه (موهوم) . - 1 بوهم در آمده ها، خرافات.
معادل ابجد
498