معنی میلاوه

لغت نامه دهخدا

میلاوه

میلاوه. [وَ / وِ] (اِ مرکب) شاگردانه و پولی که علاوه بر مزد استاد به شاگرد می دهند. (ناظم الاطباء). میلاویه. شاگردانه بود. (فرهنگ اوبهی) (لغت فرس اسدی) (صحاح الفرس). شاگردانه یعنی اجرتی که به شاگرد دهند. (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی شاگردانه است و آن دو سه پولی بود که بعداز اجرت استاد به شاگرد دهند. (برهان):
ای مسلمانان میلاوه که دارد بازا
بجز آن کس که بود سفله دل و غمازا.
ابوالعباس (از صحاح الفرس).
و رجوع به میلاو و میلاویه شود. || نوید و بشارت و مژدگانی. (از برهان) (ناظم الاطباء). مژدگانی بود. (صحاح الفرس).

فرهنگ معین

میلاوه

شاگردانه، انعام، نوید، مژدگانی. [خوانش: (وِ) (اِ.)]

حل جدول

میلاوه

شاگردانه

فرهنگ فارسی هوشیار

میلاوه

(صفت و اسم) انعامی که به شاگرد حجره و دکان دهند شاگردانه.

معادل ابجد

میلاوه

92

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری