معنی میناکاری
لغت نامه دهخدا
میناکاری. (حامص مرکب) عمل لعاب مینا که بر نقره و غیره دهند. (یادداشت مؤلف).
- ظروف میناکاری، ظروفی که بر روی آن ها میناکاری شده باشد.
|| صنعت میناکار. (ناظم الاطباء). شغل و عمل میناکار. || (اِ مرکب) میناسازی. محلی که در آنجا میناکاری کنند. رجوع به میناسازی شود.
فرهنگ عمید
میناسازی، شغل و عمل میناکار، نقاشی و تزیین آبگینه یا بعضی فلزات مانند طلا و نقره با رنگهای لعابدار مخصوص، میناگری،
حل جدول
از هنرهای دستی
فرهنگ فارسی هوشیار
شغل و عمل میناکار میناسازی. یا ظروف میناکاری. ظروفی که برروی آن میناکاری کرده باشند.
معادل ابجد
332