معنی نابارور

لغت نامه دهخدا

نابارور

نابارور. [بارْ وَ] (ص مرکب) بی میوه. بی حاصل. بی بار. بی بر. درختی که میوه ندارد. مقابل بارور.

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نابارور

سترون، عاقر، عقیم، نازا،
(متضاد) بارور

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

نابارور

460

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری