معنی ناجد
لغت نامه دهخدا
ناجد. [ج ِ] (ع ص) اسم فاعل از نجد. || غالب. || یاری دهنده. || واضح کننده. روشن کننده. (اقرب الموارد) (المنجد). ج، نواجد. || کندخاطر. نادان. کم هوش. (ناظم الاطباء). || آن که در زبان وی لکنت باشد. (ناظم الاطباء). ج، نواجد. اما ناجد به این معنی در کتب دسترس ما دیده نشد.
حل جدول
ستاره ای در صورت فلکی جبار
فرهنگ فارسی آزاد
ناجِد، واضح و مُبَیَّن، امر واضح و روشن،
معادل ابجد
58