معنی نازبو
لغت نامه دهخدا
نازبو. (اِ) ریحان. (محیط اعظم) (فرهنگ نظام) (فرهنگ رشیدی) (شمس اللغات). ریحان. شاهسفرم. (ناظم الاطباء). شاه اسپرم. شاه اسفرغم. (بحر الجواهر):
بر سر خوانی که بود نازبو
زینت آن خوان بود از رنگ و بو.
؟ (از آنندراج).
فرهنگ عمید
ریحان، ضیمران،
حل جدول
ریحان
نام های ایرانی
دخترانه، ریحان
معادل ابجد
66