معنی نازک نارنجی
لغت نامه دهخدا
نازک نارنجی. [زُ رَ / رِ] (ص مرکب) در تداول، که به هر ناملایمی برنجد. نازپرورده ای که تحمل اندک دشواری نیارد کردن. زودرنج. که تاب اندک سختی ندارد. نازپرورده.
فرهنگ معین
(~. رِ) (ص مر.) (عا.) کسی که تحمل سختی ها را ندارد، زودرنج.
حل جدول
مثل شخص زود رنج
فارسی به انگلیسی
Dainty, Effeminate, Fastidious, Soft, Squeamish, Tenderfoot, Touchy
فارسی به عربی
حساس
ضرب المثل فارسی
زودرنج، کم تحمل در مقابل مشکلات
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه نتواند دربرابر مشقات جسمانی و روحانی یاسخنان تلخ و ناروا مقاومت کند زودرنج.
واژه پیشنهادی
تیتیش مامانی
معادل ابجد
392