معنی ناسی
لغت نامه دهخدا
ناسی. (ع ص) فراموش کننده. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات). فراموشکار. که فراموش می کند. که نسیان دارد. || آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند. نسی. (از منتهی الارب). || آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه ٔ خدا. (ناظم الاطباء).
ناسی. (اِخ) لقب قلمس است چون ماهها را فراموش می کرد. (از الانساب سمعانی).
ناسی ٔ. [س ِءْ] (ع ص) اسم فاعل است از نساء. (معجم متن اللغه). رجوع به نساء شود. || فربه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فربه از انسان و حیوان. (اقرب الموارد) (المنجد). مقابل لاغر و نحیف. ج، نَسَاءَه.
فرهنگ عمید
فراموشکننده، فراموشکار،
حل جدول
فراموشکار
فرهنگ فارسی هوشیار
فراموش کننده، فراموشکار
فرهنگ فارسی آزاد
ناسِی، فراموش کننده، فراموش کار، از یاد برنده،
معادل ابجد
121