معنی ناشنوا

لغت نامه دهخدا

ناشنوا

ناشنوا. [ش ِ ن َ] (نف مرکب) کر. اصم ّ. (ناظم الاطباء). که نمی شنود. که شنوائی ندارد:
بربط از هشت زبان گوید و خود ناشنواست
زیبقش گوئی با گوش کر آمیخته اند.
خاقانی.
|| آنکه مایل به شنیدن نیست. (ناظم الاطباء). ناشنو. که نمی پذیرد. که سخن کسی را قبول نمی کند.

فرهنگ معین

ناشنوا

(ش نَ) (ص فا.) کر، کسی که شنوایی ندارد.

فرهنگ عمید

ناشنوا

کسی که گوش به پند و اندرز نکند، حرف‌نشنو،
کر،

حل جدول

ناشنوا

کر

کر، اصم

گران‌گوش

صم

اصم

مترادف و متضاد زبان فارسی

ناشنوا

اصم، کر، حرف‌نشنو، خودسر،
(متضاد) شنوا

فارسی به انگلیسی

ناشنوا

Deaf, Impervious

تعبیر خواب

ناشنوا

1ـ اگر در خواب احساس کنید با فرد ناشنوایی گفتگو می کنید، علامت آن است که تغییراتی در زندگی شما رخ می دهد و مقامی بالاتر به شما پیشنهاد خواهد شد.

2ـ اگر در خواب احساس کنید صدایی نمی شنوید، نشانه آن است که ناعادلانه مورد آزار و اذیت قرار خواهید گرفت. - آنلی بیتون

فرهنگ فارسی هوشیار

ناشنوا

آنکه نمی شنود، و شنوائی ندارد

معادل ابجد

ناشنوا

408

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری