معنی ناصیه

فرهنگ معین

ناصیه

پیشانی، موی پیش سر، جمع نواصی. [خوانش: (یَ یا یِ) [ع. ناصیه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

ناصیه

(زیست‌شناسی) پیشانی،
[قدیمی، مجاز] موی پیش سر،

حل جدول

ناصیه

موی پیشانی

پیشانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

ناصیه

پیشانی، جبهه، جبین، ناصیت، چهره، رخ، رخسار، رو، وجنه

فارسی به انگلیسی

ناصیه‌

Brow, Face, Forehead

فرهنگ فارسی هوشیار

ناصیه

ناصیه و ناصیت در فارسی در تازی موی پیشانی، در فارسی پیشانی (اسم) موی پیشانی موی جلو سر: آرد سوی چرخشتشان وانگه بدرد پشتشان در فرقشان و پشتشان اندر فشاند ناصیه. (منوچهری. د. چا. ‎ 92:2)، پیشانی، چهره روی:‎ } متاثر و متفکر شد و اثر غضب در ناصیه مبارک او ظاهرگشت ‎{

معادل ابجد

ناصیه

156

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری