معنی نجاق

لغت نامه دهخدا

نجاق

نجاق. [ن َ] (اِ) نجق. نجک. رجوع به نجک شود.

حل جدول

نجاق

گرگ نر

فرهنگ فارسی هوشیار

نجاق

پارسی ترکی شده ناچخ نچک بنگرید به نجق پارسی ترکی گشته ناچخ (اسم) نجک.

معادل ابجد

نجاق

154

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری