معنی نخجوان
لغت نامه دهخدا
نخجوان. [ن َ ج َ / ج ُ / ج ِ] (اِخ) رجوع به نخچوان شود.
نخجوان تپه
نخجوان تپه. [ن َ ج َ ت َپ ْ پ ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه، در 18 هزارگزی شمال شرقی ارومیه و 4 هزارگزی شمال راه ارومیه به سلماس در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 370 تن سکنه دارد. آبش از جویبار گزنق، محصولش غلات و توتون و چغندر و کشمش و حبوبات و شغل اهالی زراعت و جوراب بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
نخشوان
نخشوان. [ن َ ش ُ / ش َ] (اِخ) نشوی. نخجوان. شهری است به آذربایجان. (منتهی الارب) رجوع به نخجوان شود.
حل جدول
شهری در جمهوری آذربایجان
نخجوان، باکو
شهری در جمهوری آذربایجان
نخجوان ، باکو
شهری در جمهوری آذربایجان
از شهرهای آذربایجان
نخجوان
از شهرهای جمهوری آذربایجان
نخجوان
شهری در جمهوری آذربایجان
نخجوان
نخجوان، باکو
واژه پیشنهادی
آرامگاه مومنه خاتون
کوهی در جمهوری خودمختار نخجوان
قازانگلداغ یا گازانلر
از بناها و مقبره های تاریخی شهر نخجوان
مقبره مومنه خاتون
کوهی در ترکیه در نزدیکی مرز ایران، ارمنستان و جمهوری خودمختار نخجوان
کوه آرارات
یکی از شهرهای خودمختار جمهوری آذربایجان
نخجوان
معادل ابجد
710