معنی نریان
لغت نامه دهخدا
نریان. [ن َ] (اِ) اسب نر و هر ستوری. (ناظم الاطباء). اسب نر. حصان. مقابل مادیان. (یادداشت مؤلف).
- امثال:
لگد مادیان به نریان درد نکند.
نریان. [] (اِخ) شهرکی است به خراسان از گوزگانان اندر میان جهوذان و پاریاب، و حد او دو فرسنگ است. (از حدود العالم). نام قریه ای میان فاریاب و بلخ. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ معین
(نَ) (اِ.) اسب نر. مق مادیان.
حل جدول
اسب نر
فارسی به انگلیسی
Stallion
فارسی به عربی
حصان
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) اسب نرمقابل مادیان، هر ستورنر.
معادل ابجد
311