معنی نسوز
لغت نامه دهخدا
نسوز. [ن َ] (نف مرکب) که به آتش تباه نشود. قائم النار. (یادداشت مؤلف). ناسوز. که نمی سوزد. که از آتش گزند نمی بیند. ناسوزنده: آجر نسوز. پنبه ٔ نسوز. خاک نسوز. صندوق نسوز.
فرهنگ عمید
چیزی که در آتش نسوزد، ناسوز: آجر نسوز، پنبهٴ نسوز، صندوق نسوز،
حل جدول
معادل فارسی پیرکس
فارسی به انگلیسی
Fireproof, Flameproof
فارسی به عربی
ضد الحریق
فرهنگ فارسی هوشیار
ناسوزنده، چیزی که در آتش تباه نشود
معادل ابجد
123