معنی نظم و ترتیب
لغت نامه دهخدا
نظم و ترتیب. [ن َ م ُ ت َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) آراستگی. انتظام. سامان. || سخن منظوم:
بماند سالها این نظم و ترتیب
ز ما هر ذره خاک افتاده جائی.
سعدی.
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Discipline, Orderliness, Tidiness
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
2008