معنی نفخ کردن

لغت نامه دهخدا

نفخ کردن

نفخ کردن. [ن َ ک َ دَ] (مص مرکب) به نفخ مبتلا شدن. آماس کردن. ورم کردن. رجوع به نفخ شود.

حل جدول

نفخ کردن

ور قلنبیدن

معادل ابجد

نفخ کردن

1004

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری