معنی نویسنده اثر پسر مو قرمزی

فرهنگ فارسی هوشیار

قرمزی

از ریشه ی سنسکریت قرمزی در فارسی: خیری سوری قرمز بودن سرخی. یا قرمزی روز. شفقی که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح بهم رسد.

لغت نامه دهخدا

قرمزی

قرمزی. [ق ِ م ِ] (ص نسبی) نسبت است به قرمز. آنچه رنگش سرخ باشد. (از اقرب الموارد).
- قرمزی روز، کنایه از شفقی است که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح به هم رسد. (مجموعه ٔ مترادفات ص 272).


باده ٔ قرمزی

باده ٔ قرمزی. [دَ / دِ ی ِ ق ِ م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) شراب سرخ رنگ قرمز (تحقیق قرمز در اصطلاح قرمز در مبحث قاف بیاید). ملاطغرا در توحید گوید:
ازو جوش در باده ٔ قرمزی
وزو دیگ خم گرم لعلی پزی.
(از آنندراج).


مو

مو. (یونانی، اِ) نام حرف میم یونانی. (فهرست ابن الندیم).

فرهنگ عمید

قرمزی

هرچه با رنگ قرمز رنگ شده باشد، سرخ‌رنگ،

گویش مازندرانی

قرمزی

سرخ کردنی، سرخ رنگ سرخ رنگی

فرهنگ معین

قرمزی

(ص نسب.) منسوب به قرمز، دیبای نازک سرخ رنگ. [خوانش: (قِ مِ) (اِ.)]

عربی به فارسی

قرمزی

قرمز مایل به زرد , سرخ شدگی , سرخ جامه , پارچه مخمل

برنگ خون , قرمز سیر , لا کی , قرمز کردن

معادل ابجد

نویسنده اثر پسر مو قرمزی

1551

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری