معنی نچ

لغت نامه دهخدا

نچ

نچ. [ن ُ / ن ُچ چ] (اِ صوت) نه ! (آنندراج از گل کشتی). در تداول کودکان، بیشتر به مزاح، نه ! لا! (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

نچ

آوایی که به علامت عدم قبول یا تأسف از کاری از دهان برآورند، نه، خیر. [خوانش: (نُ) (اِصت.) (عا.)]

حل جدول

نچ

نفی عامیانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

نچ

خیر، لا، نه، نی،
(متضاد) بله، ها

گویش مازندرانی

نچ

صوتی در مقام نفی، نه خیر

شاخه ی نورسته ی درخت، نهال نورسته

فرهنگ فارسی هوشیار

نچ

(اسم) آوایی که بعلامت عدم قبول یا تاسف ازکاری ازدهان برآورند. ‎، نه خیر.

معادل ابجد

نچ

53

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری