معنی نگهبانی کردن

لغت نامه دهخدا

نگهبانی کردن

نگهبانی کردن. [ن ِ گ َ ک َ دَ] (مص مرکب) نگهبانی نمودن. نگه داشتن. نگه داری کردن. حفاظت کردن:
لیکن از عقل روا نیست که از دیوان
خویشتن را نکند مرد نگهبانی.
ناصرخسرو.

حل جدول

نگهبانی کردن

هیمنه

حرس

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

معادل ابجد

نگهبانی کردن

412

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری