معنی نیک اندیش
لغت نامه دهخدا
نیک اندیش. [اَ] (نف مرکب) خوش فطرت. خیرخواه. (ناظم الاطباء). خوش نیت. نیکونیت. نیک خواه:
همتی را که هست نیک اندیش
نیکوئی پیشه نیکی آرد پیش.
نظامی.
خویشتن راخیر خواهی نیک خواه خلق باش
زآنکه هرگز بد نباشد مرد نیک اندیش را.
سعدی.
نیکوئی کن که مردم نیک اندیش
از دولت و بختش همه نیک آید پیش.
سعدی.
به شادکامی دشمن کسی سزاوار است
که نشنود سخن دوستان نیک اندیش.
سعدی.
فرهنگ عمید
خیرخواه،
حل جدول
هومن
فارسی به ترکی
iyimser
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) خوش فطرت خیر خواه: ((و نیک اندیشان را و بد کرداران را پاداش و پاد افراه برابر داشت (خدا) . ))
واژه پیشنهادی
نیکی سگال
معادل ابجد
445