معنی هادم
لغت نامه دهخدا
هادم. [دِ] (ع ص) نعت فاعلی از هَدْم. (از اقرب الموارد). شکننده و ویران کننده ٔ بنا. (ناظم الاطباء). شکسته کننده و خراب و ویران کننده ٔ بنا. (آنندراج) (غیاث اللغات). خراب کننده. (دهار): که هادم بنیان شرک و... بوده است. (سندبادنامه چ اسلامبول ص 6).
من که خروبم خراب منزلم
هادم بنیاد این آب و گلم.
مولوی (مثنوی).
فرهنگ معین
(دِ) [ع.] (اِفا.) نابود کننده، ویران کننده.
فرهنگ عمید
ویرانکننده،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
شکننده و ویران کننده بنا، خراب کننده
فرهنگ فارسی آزاد
هادِم، خراب کننده، ویران کننده بنا،
معادل ابجد
50
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


