معنی هم بازی
لغت نامه دهخدا
هم بازی. [هََ] (ص مرکب) دو کودک که با یکدیگر بازی کنند یا دو حریف که نرد و شطرنج و یا قمار بازند:
به راستی که نه هم بازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که می کند بازی.
سعدی.
فرهنگ معین
کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند، هنرپیشه ای که با هنرپیشه دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند،
فرهنگ عمید
کسی که با دیگری بازی میکند،
دو نفر که با یکدیگر بازی کنند،
حل جدول
فیلمی با بازی خاطره حاتمی
معادل ابجد
65