معنی والده

فارسی به انگلیسی

والده‌

Mother, Parent

فرهنگ فارسی هوشیار

والده

مادر مام (اسم) مادر ام: ((مگر پیش ازمرگ روی آن پدربزرگواربازبینم وبرین کار زود باید که برسد و (بر) والده من سلام بخواند. )) یا والده آقا مصطفی. زن خانه و مادر بچه های شخص زوجه. والده بچه ها. مادر بچه ها والده آقا مصطفی زوجه.


میرزا والده

در مقام مزاح از مادر چنین تعبیر کنند.

فرهنگ معین

والده

(ل د) [ع. والده] (اِفا.) مؤنث والد؛ مادر.

فرهنگ عمید

والده

مادر،

حل جدول

والده

مادر


مادر

والده


مادر گرامی

والده

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

والده

مادر

مترادف و متضاد زبان فارسی

والده

ام، ام، مامان، مادر، ننه،
(متضاد) پدر، والد

فارسی به عربی

لغت نامه دهخدا

خان والده

خان والده. [ل ِ دَ] (اِخ) نام محلی است به اسلامبول که اغلب تجارایرانی در آنجا مسکن دارند. (از پاورقی ص 321 تاریخ ادبیات پروفسور ادوارد براون ترجمه ٔ رشید یاسمی).

ترکی به فارسی

کایین والده

مادرزن 2- مادر شوهر

انگلیسی به فارسی

mother

والده

معادل ابجد

والده

46

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری