معنی وامدار
فرهنگ عمید
قرضدار، بدهکار،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بدهکار، غارم، قرضدار، مدیون، مقروض، بستانکار، رهین، طلبکار، متشکر، مرهون،
(متضاد) طلبکار
فارسی به انگلیسی
Indebted
معادل ابجد
252