معنی وجین

لغت نامه دهخدا

وجین

وجین. [وَ] (ع اِ) کرانه ٔ وادی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || کرانه ٔ زمین درشت هموار اندک بلند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).

وجین. [وَ / وِ] (اِ) وجین کردن. پاک کردن کشت از علف هرزه و خودرو. (ناظم الاطباء). کندن علف های هرز از زمین زراعتی. واچین کردن. فرخوکردن کشت. گزین کردن کشت. (یادداشت مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

وجین

(و) (اِ.) کندن علف های هرز.

فرهنگ عمید

وجین

عمل کندن و دور ریختن گیاه‌های هرز از میان کشتزار،

حل جدول

وجین

زدودن علف هاى هرز

کندن گیاه هرز

مترادف و متضاد زبان فارسی

وجین

پازش

گویش مازندرانی

وجین

پاک کردن زراعت از علفهای هرز وجین

فرهنگ فارسی هوشیار

وجین

کرانه لور کند کرانه ی دشت کناره ی دره (اسم) عمل کندن گیاه هرزاز میان مزرعه باغچه عمل پیراستن زمین از علفهای هرزه.

معادل ابجد

وجین

69

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری