معنی ورقه گواهی به ورشکستگی

حل جدول

ورقه گواهی به ورشکستگی

افلاس نامه

افلاس‌نامه


گواهی به ورشکستگی

افلاس نامه

لغت نامه دهخدا

ورشکستگی

ورشکستگی. [وَ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب) افلاس. پریشانی و ناداری. (ناظم الاطباء).


گواهی

گواهی. [گ ُ] (حامص) شهادت. (آنندراج) (دهار): بس است او برای گواهی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 319). من به اعتماد تو تعلق به گواهی درخت کردم. (کلیله و دمنه). میعادی معین گشت که قاضی... به گواهی درخت حکم کند. (کلیله و دمنه).
مرا ز خضر طریقت نصیحتی یاد است
که بی گواهی خاطر به هیچ راه مرو.
صائب.


ورقه

ورقه. [وَ رَق َ / ق ِ] (اِخ) نام عاشق گل شاه است. (برهان) (آنندراج):
مونس مجلس میمون تو هر کس که بود
به تو دلشاد بود همچو به گلشه ورقه.
سوزنی.
عقل همه عاقلان چیره [خیره] شود چون رسد
ورقه به گلشاه من ویسه به رامین من.
مولوی.

فرهنگ عمید

ورشکستگی

حالت بازرگانی که در تجارت زیان دیده و بدهی او بیش از دارائیش باشد، درماندگی در کسب و تجارت،


گواهی

شهادت: دل من همی داد گفتی گوایی / که باشد مرا روزی از تو جدایی (فرخی: ۳۹۴)،
* گواهی خواستن: (مصدر متعدی) از کسی شهادت خواستن، به شهادت طلبیدن،
* گواهی دادن: (مصدر لازم) شهادت دادن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ورشکستگی

افلاس، خانه‌خرابی

فارسی به عربی

ورشکستگی

افلاس


ورقه

خطابه، رقاقه، شکل، قرص، کتله، منشور، ورقه

فرهنگ فارسی هوشیار

ورشکستگی

ناداری و پریشانی، مفلسی، زیان دیدن


ورقه

ورقه در فارسی پارسی تازی گشته برگه و نامه (مکتوب) (اسم) یک ورق کاغذ و کتاب و مکتوب، مکتوب رقعه نامه، واحد پول برای شمارش قباله: (سند و مانند آن: سه ورقه قباله ملک. یا ورقه حکمیه. داد نامه. یا ورقه ولادت. زایچه. یا ورقه هویت. شناسنامه. جمع: ورقات، خورشی است. طرز تهیه: تخم مرغ را می شکنند و در ماهی تابه میریزند بعد بادنجان سرخ کرده را که ورق ورق کرده اند و گوجه فرنگی ورق ورق شده را بدان اضافه کنند و میگذارند خود را بگیرد.

فارسی به ایتالیایی

ورشکستگی

bancarotta

fallimento

معادل ابجد

ورقه گواهی به ورشکستگی

1376

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری