معنی ورم کردن

لغت نامه دهخدا

ورم کردن

ورم کردن. [وَ رَ ک َ دَ] (مص مرکب) آماس کردن. آماسیدن. باد کردن. رجوع به ورم شود.

حل جدول

ورم کردن

آماسیدن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ورم کردن

آماسیدن

فارسی به انگلیسی

ورم‌ کردن‌

Distend, Inflame, Swell

معادل ابجد

ورم کردن

520

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری