معنی وروار
لغت نامه دهخدا
وروار. [وَرْ] (اِ) کرسی و تخت پادشاه و نشیمن و اورنگ پادشاهی. || بالاخانه و غرفه و حجره ای که بر بالای حجره ای دیگر سازند. (ناظم الاطباء). رجوع به ورواره شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) برباره: لنبوئنهم من الجنه غرفا: بخدای که فرود آریم ایشانرا دربهشت درکاخهایی که آن بنلدترین خانه هاباشد واگربه ثاخوانی لنبوینهم بخدای که همیشه بداریم ایشانرا در ورواره های بهشت و ورواره را مخصوص کرد که ازخانه ها آن خوشترباشد. . .
حل جدول
آبشاری در استان کرمان
آبشار دوساری، آبشار راین، آبشار سرنکوه، آبشار وروار
آبشاری در استان کرمان
آبشار دوساری ، آبشار راین ، آبشار سرنکوه ، آبشار وروار
آبشاری در استان کرمان
از آبشارهای استانکرمان
وروار
از آبشارهای استان کرمان
وروار
آبشارهای استان کرمان
آبسر، وروار، سرانکوه، دوساری، کراه، راین، سیمک، جوپار
آبشاری در استان کرمان
آبشار دوساری، آبشار راین، آبشار سرنکوه، آبشار وروار
واژه پیشنهادی
آبشار وروار
معادل ابجد
413